یادداشت | کمپانیهای صهیونیستی و اینترنت ما
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، فضای مجازی و اینترنت یکی از ناامنترین بسترهای ارتباطی در دنیا به حساب میآید، و شبکه جهانی خود را تبدیل به مرکزی برای جمع آوری اطلاعات مردم از سراسر وب کرده است، چرا که آسیب پذیری سایتهای اینترنتی و سرورها در برابر حملات هکرها، تروریستها به تدریج تبدیل به تروریستهای اینترنتی در شبکه جهانی خواهند شد.[1]
بازسازی و مفهوم پردازی دوباره اطلاعات –و اطلاعات نظامی به عنوان بخشی از آن- گامی است به سوی تدوین استراتژیهای دانشی مورد نیاز، خواه برای جنگیدن یا راه بستن به جنگهای فردا.[2] این تنها بخشی از مسیر فضای سایبر برای کنترل جهانی است.
فضای سایبر «حوزهای است که مشخصه آن استفاده از الکترونیک و طیف الکترومغناطیس جهت ذخیره، اصلاح و تبادل اطلاعات از طریق سیستمهای شبکه شده و زیر ساختهای فیزیکی مرتبط است.[3]» امروزه جنگ سایبری در دکترینهای ابرقدرتهای بزرگ نظامی و سازمانهای تروریستی جایگاه والایی دارد.
جنگ امروز در بستر جنگ سایبری
به طور نمونه میتوان از بستر منازعات سیاسی استونی و گرجستان با روسیه یاد کرد که با حملات سایبری به این دو کشور صورت گرفت. حملاتی با همین شکل و شمایل به کره جنوبی و ژاپن صورت گرفت که با منازعات سیاسی و منطقهای مرتبط بود.[4]
داگلاس کلز معتقد است: این تکنولوژیها (رسانههای غربی) میتوانند به عنوان ابزار سلطه آزادی، اغواگری یا روشنگری اجتماعی مورد استفاده قرار گیرند و این به روشهای فرهنگی و متفکران حال و آینده بستگی دارد که تعیین میکنند تکنولوژیهای جدید در چه راهی مورد استفاده قرار گرفته و یابد و چه منافعی را برآورده کنند.[5]
اینترنت دنیا در اختیار آمریکا
همواره این سوال برای همه وجود دارد که چرا اینترنت دنیا در اختیار آمریکا قرار دارد و نفوذ امنیتی بالایی را در ساختار کشورهای مختلف ایجاد میکند. تا جایی که شنیدهها حاکی از شنود فعالیتهای کاری خانم مرکل صدراعظم آلمان دارد و این کار با رسواییهای اسنودن آغاز شد.
اطلاعاتی که توسط اردوارد اسنودن در سال 2013 افشا شد، توانست کیفیت و میزان کنترل اینترنت توسط ایالات متحده و متحدانش در مقابل اهداف جهانی از جمله چین را زیر سوال ببرد. افشاگریهای اسنودن نه تنها بحث درباره تعادل بین امنیت و حریم شخصی در نظام دموکراتیک دامن زد، بلکه پایه اخلاقی آمریکاییهای معترض به نفوذ چینیها در حوزههای تجاری، دولتی و دفاعی را تضعیف کرد.[6]
نفوذ آمریکا در شرکتهای چند ملیتی
این روزها رسانه مشترکی ایجاد شده است تا به دنبال توسعه روابط در تمام دنیا باشد و از این مسیر فاصلهها کم شود. حال با این نیاز اجتماعی شرکتهای چند ملیتی وارد عرصه میشوند و به تکاپو برای گسترش آن هستند. کلینتون در کتاب انتخابهای سخت خود درباره نقش نفوذ آمریکا در شرکتهای چند ملیتی مینویسد:
«ما به بسط و نفوذ دیپلماسی خود در منطقه سرعت بخشیدیم، بیشتر از گذشته از کارشناسان و متخصصان استفاده کردیم. نهادها و شرکتهای چند ملیتی را بیشتر به بازی گرفتیم.»
شبکه اجتماعی پدیده بدی نیست اما اینکه اطلاعات شهروندان یک کشور برای کشور دیگری برود و ذخیره سازی شود، به طوری طبیعی هر عقل سلیمی آن را نفی میکند، چرا که به غیر از خارج شدن میلیاردها دلار ارز از داخل کشور و ریخته شدن به جیب کمپانیهای صهیونیستی، اطلاعات شخصی همه افراد در گردونه اطلاعات قرار میگیرد و تبدیل به تحقیقات میشود و محصولش کاملا مخالف امنیت ملی کشور خواهد بود.
افشاگری آشکار کرد که آژانس امنیت ملی «فراداده» (متادیتا)ها را (یعنی اطلاعات شماره تلفنهای تماس گرفته شده و مدت مکالمه) در مورد یک سوم تمام تلفنهای شهروندان آمریکایی هم در داخل آمریکا و هم در خارج از آمریکا جمع میکرده است. به علاوه آژانس، اطلاعات شهروندان آمریکایی را با استفاده از شبکههای اجتماعی جمع آوری میکرد.[7]
توماس فریدمن پیرامون شرکتهای چند میلیتی اینگونه پاسخ میدهد: دست نامرئی بازار بدون مشت نامرئی کارگر نمیافتد، مک دونالد بدون وجود مک دوئل داگلاس طراح هواپیمای اف -15 نمیتواند موفق باشد. آن مشت نامرئی که دنیا را برای تکنولوژیهای شرکت سیلیکون ولی امن نگه میدارد. ارتش آمریکا، نیروی هوایی و سربازان نیروی دریایی این کشور است. از این روست که در درک جهانی سازی نئولیبرالی باید به نظامیگری ایالات متحده نیز توجه داشته باشیم.[8] /882/ی702/س
مهدی کمالی
[1] استراتژی در جهان معاصر، مجموعه نویسنده، ص 314
[2] جنگ و پادجنگ، آلوین تافلر، ص 222
[3] رهیافتهای نو در جنگ سایبری (جلد اول)، ص 335
[4] رهیافتهایی نو در جنگ سایبری (جلد اول)، ص36
[5] شناخت ماهیت استعمار فرانو، محمد رحیم عیوضی، ص 159
[6] در آمدی بر جاسوسی سایبری، معاونت پژوهش و تولید علم، ص 248
[7] درآمدی بر جاسوسی سایبری، معاونت پژوهش و تولید علم، ص 115
[8] سیاست غرب، رابرت مک جفری، امپریالیسم رسانههای عالم گیر، ص 3